آسمان از نگاه قرآن
آيه 6 سوره قاف (ق) ميگويد:
مگر به آسمان بالاي سرشان ننگريستهاند كه چگونه آن را ساخته و زينتش دادهايم، و هيچ پارگي (شكافي) در آن نيست.
طبق اين آيه هيچ پارگي يا شكافي در آسمان وجود ندارد. اما پارگي، شكاف يا ترك (فرج) در مورد آسمان چه معنايي دارد؟ مگر آسمان مانند يك صفحه گسترده و وسيع (يا به عبارتي ديگر: سقف) است كه چنين مفهومي در مورد آن صدق كند؟ حقيقت اين است كه اگر به آياتي از قرآن كه در آنها از آسمان و چگونگي خلقت آن سخن رفته است، تأملي اندك كنيم، خواهيم ديد كه از نظر قرآن آسمان مانند سقفي است كه بر فراز زمين بنا شده ا ست. آيه 32 سوره انبياء ميگويد:
و آسمان را سقفي محفوظ قرار داديم …
و البته وقتي سخن از سقف ميرود، براي عرب جاهلي طبعاً اين سؤال پيش ميآيد كه سقفي به اين بلندي و بزرگي چگونه بدون ستون ايستاده است. اينجاست كه محمد مجبور است ادعا كند كه ستونهايي اين سقف بلند و بزرگ را نگه داشتهاند، ولي شما آن ستونها را نميبينيد. محمد اين مدعا را در قالب آياتي از قرآن ارائه ميدهد:
خدا همان كسي است كه آسمانها را بدون ستونهايي كه آنها را ببينيد برافراشت...
(سوره رعد، آيه 2)
البته در اصل، قدرت خداست كه نميگذارد اين سقف روي سرما بريزد:
… و آسمان را نگاه ميدارد تا [مبادا] بر زمين فرو افتد...
(سوره ، آيه )
در چنين فضاي فكري، طبيعي است كه يكي از علائم قيامت اين باشد كه:
آسمان گشوده و درهايي در آن پديد آيد
(سوره نبأ، آيه 19 (
اما آيا از محمد ـ كه دانش و آگاهياش از جهان هستي در چارچوب دانستههاي 1400 سال پيش است ـ ميتوان انتظار داشت كه از فضاي بيكران بالاي سَرِ ما، دركي امروزين داشته باشد؟ اين، البته انتظاري نابجاست!
پهناي بهشت
پهناي بهشت چقدر است؟ اين، سؤالي بود كه عرب جاهلي علاقه فراواني به دانستن پاسخ آن داشت. پس پيامبر هم ميبايستي از طرف خدا پاسخي براي آن دريافت ميكرد. از ظاهر آيات قرآن پيداست كه خداي محمد دوبار و به دو گونه به اين سؤال پاسخ داده است:
«و براي نيل به آمرزش از پروردگار خود، و بهشتي كه پهناي آن [به اندازه] آسمانها و زمين است و براي پرهيزكاران آماده شده است، بشتابيد.» سوره آل عمران ـ آيه 3
«[براي نيل] به آمرزش از پروردگارتان و بهشتي كه پهناي آن به اندازه پهناي آسمان و زمين است و براي كساني آماده شده كه به خدا و پيامبرش ايمان آوردهاند، بر يكديگر سبقت جوييد … » سوره حديد ـ آيه 21
معلوم نيست كه پهناي بهشت به اندازه «آسمان و زمين» است يا «آسمانها و زمين»؟! ممكن است بگوييد در اينجا از دو بهشت سخن رفته است. اولي براي «پرهيزكاران» و دومي براي كساني كه «به خدا و پيامبرش ايمان آوردهاند». اما آيا صرف ايمان آوردن به خدا و پيامبر، آدمي را بهشتي ميكند؟ هرگز! طبق آيات قرآني و روايات پيامبر و به حكم عقل و وجدان بشري اگر ايمان به خدا و پيامبر، با عمل صالح و پرهيز از گناهان (در حد امكان) همراه نباشد، نتيجهاي نميدهد. اما انجام اعمال صالح و دوري از گناه و فساد و بديها، همان «پرهيزكاري» است. پس هيچ دليل نداريم كه اين دو آيه از دو بهشت سخن ميگويند. اما مشكل اصلي در جاي ديگري است. سؤال اين است كه معناي جمله: «پهناي بهشت به اندازه پهناي آسمانها و زمين است» چيست؟ به عبارت ديگر پهناي بهشت به اندازه آسمانهاست يا زمين؟ اگر به اندازه آسمانهاست، ديگر نميتواند به اندازه عرض زمين باشد، و اگر به اندازه عرض زمين است، نميتواند به اندازه عرض آسمانها باشد. ممكن است بگوييد كه طبق آيات فوق، پهناي بهشت به اندازه مجموع پهناي آسمانها و زمين است. اما اولاً ظاهر آيات چنين نميگويد، ثانياً زمين جزء بسيار كوچكي از آسمانها (كهكشانها) است و نسبت بين پهناي زمين و پهناي آسمانها مانند نسبت يك به هزاران ميليارد است و در اين صورت معناي توجيه فوق اين است كه خداوند در اين آيات ميخواهد بگويد كه پهناي بهشت به اندازه ميلياردها سال نوري بعلاوه عرض زمين است و اين مثل آن ميماند كه بگوييم طول جاده نيويورك به اندازه مجموع طول يك طناب 300 كيلومتري بعلاوه طول يك كرم ابريشم است و يا اينكه وزن فلان كاميون به اندازه وزن يك فيل بعلاوه وزن يك مورچه است!؟ از اينها گذشته اصلاً «عرض زمين» يعني چه؟ مگر زمين مسطح است كه طول و عرض داشته باشد؟!
کداميک سختتر است؟
آيه 57 سوره مؤمن ميگويد:
«لخلق السموات و الارض اكبر من خلق الناس و لكن اكثر الناس لايعلمون؛ يعني: آفرينش آسمان و زمين از آفرينش مردم (انسانها) بزرگتر است، ولي بيشتر مردم نميدانند.»
آيه 27 سوره نازعات نيز خطاب به آدميان ميپرسد:
«ءانتم اشد خلق امالسماء بينها؛ يعني: آيا آفرينش شما [آدميان] سختتر است يا آسماني كه [او] آن را برپا كرده؟»
در آيه اول، اگر «اكبر» را به همان معناي لغوي، يعني: «بزرگتر» بگيريم، آيه دچار ابهام ميشود. زيرا گزاره «آسمانها و زمين (از نظر حجم و اندازه) از انسان بزرگترند» معناي درستي دارد، اما گزاره: «آفرينش آسمانها و زمين از آفرينش انسان «بزرگتر» است ـ كه البته معناي ظاهر آيه نيز همين است ـ معناي معقولي پيدا نميكند. مگر اينكه اكبر را به معني «شگفتانگيزتر» و يا «سختتر» بگيريم. در اين صورت، هر چند ابهام ظاهري از بين ميرود، اما سؤالاتي پديد ميآيد كه پاسخ به آنها ضروري است:
1. شگفتانگيز بودن يا نبودن و اينكه فلان پديده شگفتانگيزتر از فلان پديده ديگر هست يا نيست، به حالات نفساني و شرايط روحي و رواني و سليقههاي آدميان برميگردد و ديكتهشدني نيست. ممكن است از نظر من، مار حيواني شگفتانگيزتر از مورچه باشد و از نظر فردی ديگر، مورچه از مار شگفتانگيزتر باشد و در نظر شخص سومي، هيچيك از اين دو به اندازه زنبور عسل شگفتانگيز نباشند. همينطور ممكن است از نظر بعضي افراد، آفرينش آسمانها و زمين از آفرينش آدميان شگفتانگيزتر باشد و از نظر بعضي ديگر برعكس، و حتي ممكن است عدهاي از آدميان از هيچيك از اين دو، به شگفت نيايند! در اينجا گويي محمد، حالات نفساني و روحي و رواني خود را بيان كرده و به خدا نسبت داده است.
2. اگر اكبر را به معني «سختتر» بگيريم، اين سؤال پيش ميآيد كه چطور ممكن است آفرينش آسمانها و زمين، براي خداوند قادر مطلق، سختتر از آفرينش انسان باشد؟ اصولاً بكار بردن واژههاي «آسان»، «آسانتر»، «سخت» و «سختتر» در مورد خداي قادر مطلقي كه هر چه اراده كند، بلافاصله بوجود ميآيد، معناي درست و معقولي ندارد. براي چنين خدايي آفرينش يك مورچه با آفرينش يك دایناسور فرقي نميكند، آفريدن يك ذره خاك در نظر خداوند با آفريدن ميليونها كهكشان يكي است و نبايد گفت دومي براي او سختتر از اولي است.
با توضيحاتي كه آمد، سئوال مطرح شده در آيه 27 سوره نازعات ـ كه در ابتدا آمد ـ بيمعني و نامعقول جلوه ميكند. در اين آيه، خداي محمد از مردم ميپرسد: آيا آفرينش شما آدميان سختتر است يا آفرينش آسمانها؟ گويي توقع دارد كه مخاطبان در پاسخ بگويند: «آفرينش آسمانها»!؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر